علیرضا رحیمی [ کد 92366 ]
علیرضا رحیمی [ کد 92366 ]
مترجم متون عمومی و تخصصی کامپیوتر و فناوری
⠀
مهارتهای ترجمه متن
مهارتهای ترجمه متن
- عمومی
- مهندسی کامپیوتر
- اینترنت و تکنولوژی
- داستان و رمان
- مجموعه ریاضیات و آمار
- پزشکی
- مدیریت
- مهندسی عمران
- مواد و متالورژی
- مهندسی مکانیک
- علم شیمی
- مالی - حسابداری
- علم فیزیک
- مجموعه مهندسی برق
- مهندسی معماری
- جامعه شناسی و علوم اجتماعی
- رزومه و انگیزه نامه
- صنایع غذایی
- مهندسی صنایع
- نفت، گاز و پتروشیمی
- قرارداد و اسناد تجاری
- سیاسی و روابط بین الملل
- نظامی
نمونهکار های انجام شده
-
عمومیفارسی به انگلیسیمتن اصلی:
مرد: به مامان گفته بودم توی خواب راه رفتم. بیدار که شدم دیدم روی بالکنم. فرداش دیدم امید با یه ساک کوچیک پشت دره. مامان فرستاده بودش بیاد شهرستان مواظب من باشه. مرد: کی می خوای برگردی؟ امید: برگردم؟ آقا رو باش! من تازه یه هفته¬ست اومدم. عجب مهمون نوازی هستی تو بابا! مرد: تنها موجودات زنده¬ی این خانه ماییم. و بقیه... توی قاب ها هستند... و گاهی نیستند.
متن ترجمه شده:The Man: I told mom that I sleep walked. I found myself in the balcony when I woke up. The next day, Omid was standing at door with a small bag. Apparently mother had sent him here to take care of me. The Man: When are you going back? Omid: Go back? Man! You're a hospitable one, huh? It's been only a week since I came here! The Man: We're the only living creatures of this house. The rest... they're in the frames. Sometimes.
-
داستان و رمانفارسی به انگلیسیمتن اصلی:
نگاهی به ساعت مچی اش اش انداخت. صفحه شیشه ای ای ساعت، بخار کرده بود. چند باری نفس داغش را به آن زد و صفحه را روی پارچه رنگ و رو رفته شلوار کهنه اش اش کشید. دوباره نگاهی به آن انداخت. از کار افتاده بود. این آخرین باتری بود که استفاده میکرد؛. با این حال، تاریخ ساعت روی دوازدهم آبان ماه قرار گرفته بود. اصلاً به تاریخ ساعت، دقت نکرده بود. نمیدانست درست کار میکرد یا نه. یکبار دیگر، تاریخ را خواند.
متن ترجمه شده:He looked at his watch. The glass panel of the watch was foggy. He blew on it with his warm breath a few times and wiped it with the discolored cloth of his old pants. He took another look at it. It wasn't working. This was the last battery. But even with that, the date was still 12/8. He hadn't paid any attention to the date. He didn't know if it works properly or not. He checked the date again and murmured something.
رضایت کلی کارفرمایان
رضایت کلی تیم ارزیابی ترنسیس
-
کیفیت ترجمه9.3 از 10تحویل به موقع10 از 10رعایت اصول نگارشی9.5 از 10نگین قاسمی 1399/12/03ترجمه متن | فارسی به انگلیسی | داستان و رمان | دو ستاره
ترجمه ی به موفع. همراه با توضیحات در موردسایلی که احتمال داشت اشتباه ترجمه شده باشه. و قیمت مناسب. من بسیار راضی هستم.
کاملا راضیکیفیت ترجمه10 از 10تحویل به موقع10 از 10رعایت اصول نگارشی10 از 10Hana Sh 1399/12/05ترجمه متن | فارسی به انگلیسی | عمومی | دو ستارهکاملا راضیکیفیت ترجمه10 از 10تحویل به موقع10 از 10رعایت اصول نگارشی10 از 10