
شیوا شیعه زاده [ کد 38991 ]
شیوا شیعه زاده [ کد 38991 ]
مترجم زبان در کلیه زمینه های تخصصی
سال ها کار در زمینه مترجمی زبان
مهارتهای ترجمه متن
مهارتهای ترجمه متن
- عمومی
- مدیریت
- مهندسی کامپیوتر
- مجموعه مهندسی برق
- قرارداد و اسناد تجاری
- روانشناسی
- گردشگری
- علم شیمی
- جامعه شناسی و علوم اجتماعی
- سیاسی و روابط بین الملل
- اقتصاد
- ورزشی
نمونهکار های انجام شده
-
روانشناسیانگلیسی به فارسیمتن اصلی:
We all have the power of attraction—the ability to draw people in and hold them in our thrall. Far from all of us, though, are aware of this inner potential, and we imagine attractiveness instead as a near-mystical trait that a select few are born with and the rest will never command. Yet all we need to do to realize our potential is understand what it is in a person's character that naturally excites people and develop these latent qualities within us. Successful seductions rarely begin with an obvious maneuver or strate- gic device. That is certain to arouse suspicion. Successful seductions begin with your character, your ability to radiate some quality that attracts people and stirs their emotions in a way that is beyond their control. Hypnotized by your seductive character, your victims will not notice your subsequent manipulations. It will then be child's play to mislead and seduce them. There are nine seducer types in the world. Each type has a particular character trait that comes from deep within and creates a seductive pull. Sirenshave an abundance of sexual energy and know how to use it. Rakes insatiably adore the opposite sex, and their desire is infectious. Ideal Lovers have an aesthetic sensibility that they apply to romance. Dandies like to play with their image, creating a striking and androgynous allure. Naturals are spontaneous and open. Coquettes are self-sufficient, with a fascinating cool at their core. Charmers want and know how to please—they are social crea- tures. Charismatics have an unusual confidence in themselves. Stars are ethe- real and envelop themselves in mystery. The chapters in this section will take you inside each of the nine types. At least one of the chapters should strike a chord—you will recognize part of yourself. That chapter will be the key to developing your own powers of attraction. Let us say you have coquettish tendencies. The Coquette chap- ter will show you how to build upon your own self-sufficiency, alternating heat and coldness to ensnare your victims. It will show you how to take your natural qualities further, becoming a grand Coquette, the type we fight over. There is no point in being timid with a seductive quality. We are charmed by an unabashed Rake and excuse his excesses, but a halfhearted Rake gets no respect. Once you have cultivated your dominant character trait, adding some art to what nature has given you, you can then develop a second or third trait, adding depth and mystery to your persona. Finally the section's tenth chapter, on theAnti-Seducer,will make you aware of the opposite potential within you—the power of repulsion. At all cost you must root out any anti-seductive tendencies you may have. Think of the nine types as shadows, silhouettes. Only by stepping into one of them and letting it grow inside you can you begin to develop the seductive character that will bring you limitless power.
متن ترجمه شده:همۀ ما از نیروی جذابیت برخورداریم – توانایی جذب دیگران، و حفظ آنها زیر نفوذ خود. با این حال، همه از این پتانسیل درونی آگاه نیستند و جذابیت را صرفاً نوعی ویژگی اسرارآمیز تلقی می¬کنیم که تنها برخی افراد خاص با آن زاده می¬شوند، و دیگران از قدرتی مشابه بی¬بهره¬اند. با این حال کافی است برای درک بهتر توان بالقوه¬ای که در اختیار داریم، عوامل موجود در شخصیت هر فرد که منجر به برانگیختن طبیعی دیگران می¬شود را بشناسیم، و سپس این ویژگی¬ها را درون خودمان توسعه دهیم. اغوای موفقیت¬آمیز دیگران معمولاً با راهبرد و تکنیک روشن و مشخصی همراه نیست، و به همین دلیل شک و تردید زیادی دربارۀ چگونگی انجام این کار وجود دارد. موفقیت در اغوای دیگران عمدتاً از شخصیت شما نشأت می¬گیرد، یعنی توانایی نشر و ابراز برخی ویژگی¬ها که افراد را جذب، و عواطف¬شان را به شکل غیرقابل کنترلی تحریک می¬کند. قربانیان که با شخصیت اغواگر شما هیپنوتیزم می¬شوند، متوجه سوءاستفادۀ بعدی شما نخواهند شد، و بدین¬ترتیب گمراه ساختن و اغوای آنها عملی بسیار ساده خواهد بود. 9 نوع از افراد با ویژگی اغواگری در جهان وجود دارند، و هریک دارای شخصیتی هستند که از اعماق درون-شان پدیدار شده و کششی فریبنده ایجاد می¬کند. «وسوسه¬گر»ها انرژی جنسی فراوانی دارند و می¬دانند چگونه از آن بهره بگیرند. «عیاش»ها بصورت سیری¬ناپذیر جنس مخالف را می¬پرستند و تمایل¬شان مسری به نظر می¬رسد. «عاشقان ایده¬آل» دارای حساسیت زیبایی¬شناختی بالایی هستند و آن را در روابط عاشقانه به کار می¬گیرند. «خوش¬لباس»ها دوست دارند با تصویرشان بازی کنند و جذابیتی چشمگیر برای هر دو جنس موافق و مخالف بوجود آورند. «طبیعی»ها بی¬اختیار و بی¬آلایش رفتار می¬کنند. «عشوه¬گر»ها متکی به خود هستند، و جذابیتی فریبنده درون¬شان دارند. «افسونگر»ها می¬خواهند و می¬دانند دیگران را چگونه خشنود کنند – آنها موجوداتی اجتماعی به شمار می¬آیند. «پرجذبه»ها اعتمادی غیرمعمول به خود دارند. «ستاره¬ها» فرازمینی هستند و در هاله¬ای از رمز و راز پوشیده شده¬اند. هر فصل از این بخش به یکی از این 9 ویژگی متفاوت می¬پردازد، و دستکم یکی از فصل¬ها برای شما آشنا به نظر خواهید رسید –بخشی از وجودتان را خواهید شناخت - و در ادامه می¬توانید از این آگاهی برای توسعۀ جذابیت¬تان بهره بگیرید. فرض کنید از قابلیت «عشوه¬گری» بهره¬مندید. در فصل مربوطه خواهید آموخت که چگونه بر ویژگی اتکای به نفس، و گرما و سرمای متناوب¬تان تکیه کرده و قربانیان را به دام بیاندازید. بدین¬ترتیب امکان بهبود ویژگی¬های طبیعی¬تان را بدست آورده و به یک عشوه¬گر قدرتمند بدل می¬شوید، تا جایی که دیگران برای بدست آوردن¬تان با یکدیگر به نبرد خواهند پرداخت. باید دانست خجالتی یا بی¬تمایل بودن و فریبندگی با یکدیگر سازگار نیستند. زمانی که فردی مجذوب یک مرد عیاش و بی¬شرم می¬شود می¬تواند رفتار نامناسبش را نادیده بگیرد، اما یک عیاش بی¬اشتیاق با هیچ احترام و توجهی روبرو نخواهد شد. پس از اینکه ویژگی غالب شخصیتی¬تان را پرورش دادید و به آنچه طبیعت به شما بخشیده اندکی هنر اضافه کردید، می¬توانید ویژگی¬های دوم و سوم را نیز توسعه داده و به شخصیت¬تان عمیق و ابهام بیشتری اضافه کنید. در نهایت، فصل دهم این بخش که دربارۀ ویژگی ضد اغواگری است، شما را از پتانسیل درونی و متضاد فریبندگی آگاه می¬کند – که به آن قدرت دافعه می¬گوییم. شما باید بتوانید به هر قیمتی شده این ویژگی درونی را ریشه¬کن کنید. این 9 ویژگی را می¬توان بعنوان سایه¬روشن¬های شخصیتی در نظر گرفت. تمرکز بر یکی از ویژگی¬ها و توجه بیشتر به آن، امکان رشد و پروش شخصیت اغواگر و فریبنده¬ای را که قدرت نامحدودی به همراه خواهد داشت، میسر خواهد کرد.
-
روانشناسیانگلیسی به فارسیمتن اصلی:
DO NOT DO WHAT YOU HATE PATHOLOGICAL ORDER IN ITS DAY-TO-DAY GUISE I once had a client who was subject to a barrage of constant idiocy as part of her work in a giant corporation. She was a sensible, honest person who had withstood and managed a difficult life and who genuinely wished to contribute and work in a manner commensurate with her good sense and honesty. She became subject while employed in the corporate environment to a long, in-person and email-mediated dispute about whether the term “flip chart” (a common phrase, referring to a large pad of paper sheets, typically supported by a tripod) was in fact a term of abuse. For those of you who still find it difficult to believe that conversations such as this occupy the hours of corporate workers, try a quick Google search. “Flip chart derogatory” will suffice. You will see immediately that concern about this issue genuinely and rather widely exists. Many meetings were held by her superiors at work to discuss this issue. “Flip” was apparently at one time a derogatory term for Filipino (I could find little evidence for its use now). Even though the former slur has nothing whatsoever to do with “flip chart,” the administrators of her firm felt that their time was well spent discussing the hypothetically prejudicial nature of the phrase and formulating a replacement term, the use of which eventually became mandatory among employees. This was all despite the fact that no employee of Filipino nationality or descent had ever complained about the corporation’s use of the term. According to the Global Language Monitor (languagemonitor.com), which monitors but does not approve politically correct word usage, the proper term is now “writing block,” despite the fact that a flip chart is in no way a “block.” In any case, the corporation in question settled on “easel pad,” which seems somewhat more descriptively accurate—not that this comparatively elegant solution detracts from the foolishness in question. After all, we are still left with “flip-flopped,” “flippant,” “flip- flops,” “flippers,” and so on, and at least the first two of those sound more derogatory on first exposure than “flip chart,” if we are going to concern ourselves with such things. Now, you might wonder: “What difference does this minor change in terminology really make? It is a trivial problem. Why would someone become concerned about the fact that such change is being discussed? Why not ignore it, as it is best to ignore so much folly, and concentrate on something of more importance?” Because, of course, you could claim that paying attention to someone attending to such issues is as much a waste of time as attending to the discussion in the first place. And I would say that is precisely the conundrum Rule V is trying to address. When do you stop participating in a worrisome process that you see, or think you see, unfolding in front of you?
متن ترجمه شده:فصل 7 کاری که از آن متنفری را انجام نده نظم بیمارگونه، در ظاهر فریبندۀ هر روزه¬اش زمانی مشتری¬ای داشتم که هنگام کار در یک شرکت بزرگ همواره با بلاهت¬های عجیبی روبرو می¬شد. او انسانی منطقی و صادق به شمار می¬رفت که زندگی دشواری را تحمل و مدیریت کرده بود، و حقیقتاً دوست داشت متناسب با شعور و صداقتش در کار مشارکت داشته باشد. اما همان ابتدای استخدام در شرکت، با مناقشه¬ای طولانی، رودرو و ایمیلی روبرو شد در اینباره که آیا اصطلاح فلیپ¬چارت (نمودار گردش کار - مفهومی رایج به معنای یک صفحۀ بزرگ کاغذی که روی سه¬پایه قرار می¬گیرد) توهین¬آمیز است یا نه. کسانی که به سختی باور دارند گفتگوهای اینچنینی تا چه حد وقت و انرژی کارکنان را تلف می¬کنند، کافی است به جستجوی عبارت «توهین¬آمیز بودن فلیپ¬چارت« در گوگل بپردازند. به زودی خواهند دید نگرانی دربارۀ این موضوع چقدر واقعی، و نسبتاً گسترده است. مدیران ارشد شرکت جلسات زیادی را برای بحث و گفتگو پیرامون چنین موضوعی برگزار کردند. «فلیپ» ظاهراً زمانی بعنوان یک واژۀ تحقیرآمیز برای خطاب کردن فیلیپینی¬ها به کار گرفته می¬شده است (هرچند امروزه شواهد اندکی دربارۀ استفاده از آن یافت می¬شود). و با وجود اینکه هیچ سابقه¬ای از استفادۀ توهین¬آمیز از عبارت «فلیپ¬چارت» وجود نداشت، مدیران شرکت احساس می¬کردند صرف زمان برای بحث دربارۀ ماهیت احتمالاً توهین¬آمیز آن و طراحی یک واژۀ جایگزین، که استفاده از آن در نهایت میان کارکنان اجباری شد، اهمیت زیادی خواهد داشت. و جالب اینجا بود که هیچ¬یک از کارکنان با ملیّت یا تبار فیلیپینی، تاکنون شکایتی نسبت به استفاده از این واژه ابراز نکرده بودند. با توجه به نگرش وبسایت «نظارت بر زبان بین¬المللی – Global Language Monitor» که بر عدم استفاده از عباراتی با مفهوم سیاسی تأکید می¬کند، و اگرچه نمودار گردش کار به هیچ عنوان یک «بلوک» به شمار نمی¬آید، در نهایت استفاده از اصطلاح «بلوک¬ نوشت» به جای آن تصویب شد. در هرصورت می¬توان گفت شرکت مورد بحث، خود بر روی «سه¬پایۀ» بحث و گفتگوهای بی¬فایده قرار گرفته بود، و راه¬حل به ظاهر زیبایش هم نمی¬توانست از شدت بلاهت این بحث بی¬فایده کم کند. هنوز هم از واژه¬هایی همچون «فلیپ¬فلاپ»، «فیلیپنت»، «فیلپر» و غیره استفاده می¬شود، و اگر قرار باشد خودمان درگیر چنین مسائلی کنیم، برخی از آنها حتی توهین¬آمیزتر از «فیلیپ¬چارت» به نظر می¬رسند. و حالا شاید با تعجب بگویید: «این تغییرات جزئی در واژه¬ها، واقعاً چه تفاوتی ایجاد می¬کنند؟ این که یک مشکل کاملاً پیش¬پا افتاده است. چرا باید کسی نگران این مسئله باشد و به بحث¬وگفتگو دربارۀ آن بپردازد؟ چرا نباید آن را نادیده بگیریم؟ نادیده گرفتن مسئله¬ای تا این حد احمقانه و تمرکز بر مسائلی مهم¬تر، بهتر نیست؟» ممکن است ادعا کنید توجه به کسانی که چنین موضوعاتی را مهم می¬شمارند، به همان اندازۀ بحث¬وگفتگو در اینباره، اتلاف وقت محسوب می¬شود. و من حالا به شما می¬گویم این دقیقاً معمایی است که «قانون پنج» می¬خواهد به آن پاسخ دهد: چه زمان از مشارکت در فرآیندی نگران کننده که پیش¬روی¬تان قرار گرفته، یا وجودش را احساس می¬کنید، دست خواهید کشید؟ این مشتری برایم دربارۀ این واقعیت نوشت که نه تنها بحث¬وگفتگو دربارۀ استفاده از واژۀ «فلیپ¬چارت» از سوی همکارانش مورد استقبال قرار گرفت، که بلافاصله مسابقه¬ای برای شناسایی و پیشنهاد واژه¬های دیگری که ممکن است توهین¬آمیز تلقی شوند نیز در نظر گرفته شد. مثلاً کلماتی همچون «تخته سیاه» یا «شاه کلید» مورد بررسی قرار گرفتند (اولی به این دلیل که به «سیاه» بودن یک شیء اشاره می¬کند، حتی اگر آن شیء واقعاً سیاه باشد، که در این دوران بیش از حد حساس، ممکن است عبارتی نژادپرستانه تلقی شود؛ و دومی به دلیل رابطۀ فرضی¬اش با مفهوم شاه و رعیت). او سعی می¬کرد چیزی که شاهدش بود را درک کند: «طرح چنین مباحثی باعث می¬شود افراد حس سطحی خوب، نجیب، دلسوز، سخاوتمند و خردمند بودن را تجربه کنند. بنابراین اگر کسی با این کار مخالفت کند، ممکن است بی¬رحم، تنگ¬نظر، نژادپرست و شریر در نظر گرفته شود.»
رضایت کلی کارفرمایان
رضایت کلی تیم ارزیابی ترنسیس
-
کیفیت ترجمه9.4 از 10تحویل به موقع9.7 از 10رعایت اصول نگارشی9.5 از 10پدرام کریمی 1401/12/06ترجمه متن | انگلیسی به فارسی | فلسفه | دو ستاره
با اینکه متن دشواری بود بسیار متعهدانه و با دقت در زمان کوتاه مدنظر پروژه رو انجام دادن.
کاملا راضیکیفیت ترجمه10 از 10تحویل به موقع10 از 10رعایت اصول نگارشی10 از 10. برهانی 1401/09/23ترجمه کتاب | انگلیسی به فارسی | جامعه شناسی و علوم اجتماعی | سه ستارهکاملا راضیکیفیت ترجمه10 از 10تحویل به موقع10 از 10رعایت اصول نگارشی10 از 10