usof sohrabi [ کد 46245 ]
usof sohrabi [ کد 46245 ]
بازگردانی علاقمند به تاریخ
درود
چندین سال به صورت شخصی به کار بازگردانی و ترجمه مشغول بودم، تا اینکه با ترنسیس آشنا شدم و الان اکثرا توی این بستر فعالیت میکنم. توانایی ترجمهی متون رشتههای مختلفی رو دارم و بخاطر اینکه میشه گفت زیاد کتاب میخونم و مطالعه میکنم، ذهنم برای نوشتن و دست به قلم شدن آمادگی نسبتا خوبی داره و دایرهی واژگان گستردهای دارم (چون همونطور که میدونین، زبان دونستن تنها نیمی از راه مترجم بودنه.)
امیدوارم همکاریهای خوبی داشته باشیم.
مهارتهای ترجمه متن
مهارتهای ترجمه متن
- عمومی
- زیست شناسی و علوم آزمایشگاهی
- علم شیمی
- روانشناسی
- کشاورزی
- داستان و رمان
- اینترنت و تکنولوژی
- تاریخ
- مدیریت
- قرارداد و اسناد تجاری
- مهندسی کامپیوتر
- مهندسی مکانیک
- جامعه شناسی و علوم اجتماعی
- صنایع غذایی
- مهندسی صنایع
- نفت، گاز و پتروشیمی
- سیاسی و روابط بین الملل
- محیط زیست و منابع طبیعی
- ورزشی
- مجموعه ریاضیات و آمار
- مواد و متالورژی
- هوافضا
مهارتهای ترجمه کتاب
مهارتهای ترجمه کتاب
- داستان و رمان
- مدیریت
مهارتهای ترجمه فیلم یا صوت
مهارتهای ترجمه فیلم یا صوت
- عمومی
- مهندسی صنایع
نمونهکار های انجام شده
-
داستان و رمانانگلیسی به فارسیمتن اصلی:
Višegrad, like any other place, has its own daily life. Yet, like few others, it also has its own abstract life. My experience with the metaphysics of Višegrad began in April, 1977, on approaching the town, before I ever saw the famed bridge on the Drina, which has fixed the town’s place in history forever. In my little haiku notebook, which I still have, I noted down a geo-poetic commentary ‘on the gravel of Višegrad’ with the poem that I saw through the window of the bus: A stone between them two sunbathed firs, a parting made in the forest. My host and friend from my university days, Žarko Čigoja, thought that the bridge of Mehmed-pasha Sokollu (as it is written in Turkish) from 1571 – the bridge Andrić wrote about – was enough of a prize and a pleasure, for that occasion, so that he did not even show me the other attractions of his hometown. He could not even imagine how selfish I was, actually even unhappy, that I had to share this magnificent bridge with others. I did not know then, that deeper knowledge of the secrets of the environs of Višegrad would have to be earned by future experience. Once again, a secret brotherhood was in question and I would have to wait twenty-six whole years to enter that brotherhood. It was worth it. It was actually Ivo Andrić who taught me to wait; through reading him again. During my literature studies I was not yet able to connect his masterpiece with real life: too flippantly had I passed over his notes on the beginnings of the bridge’s construction – on its very essence – on the “transportation of stones from the quarries that were opened in the hills near Banja, an hour’s walk from the town”. What is more, the two most important literary bridges in all of Bosnia – this one on the River Drina and the other on the River Žepa – were built of the very same white stone mentioned in my haiku poem: with the love and money of Mehmed-pasha Sokolović and Jusuf Ibrahim, both Turkified or Islamised Serbs, made eternal in the humble and wise words of Andrić, the man who attributed his own life’s motto to his literary hero: there is safety in silence. When I complained to a friend that I had perhaps dried up in my writing, he told me not to worry in the slightest. He had a certain cure for that illness. He was, actually, expecting the arrival of the Turkish writer, Orhan Pamuk, with the same diagnosis, so that the two of us could be cured at the same time with his prescription.
متن ترجمه شده:درست بهمانندِ هرکجای دیگر، زندگی در «ویشهگراد» نیز روالِ معمولِ خود را دارد. بااینحال همچون چند شهرِ انگشتشمارِ دیگر، جریانی از زندگیِ انتزاعی نیز در این شهر جاریست. نخستین برخوردِ من با متافیزیکِ جاری در ویشهگراد به آوریلِ سالِ 1977 باز میگردد؛ در مسیرِ ورود به شهر، پیش از آنکه حتی پُلِ معروفِ درینا که جایگاهِ شهر را برای همیشه در تاریخ تثبیت کرده است را به چشم ببینم. من در دفترچهی هایکوی کوچکم که از قضا هنوز نیز بههمراهش دارم، تحتِ تاثیرِ شعری که از پنجرهی اتوبوس دیده بودم، هایکویی با عنوانِ «در بابِ سنگریزههای ویشهگراد» سرودم: سنگیست در میانشان، دو صنوبرِ آفتاب خورده؛ فراقی پدید آمده در دلِ جنگل دوست و میزبانِ دورانِ دانشگاهم، ژارکو چیاگوجا، بهقدری پُلِ «سوکلو محمد پاشا»، پُلی که پیشینهی آن به سال 1571 میلادی باز میگردد و «ایوو آندریچ» نیز در بابِ آن قلم زده، را ارزشمند دانسته و گرامیش میداشت که دیگر نیازی نمیدید تا هیچیک از مکانهای دیدنی و جاذبههای گردشگریِ زادگاهش را نشانم دهد. تصورِ این حجم از خودخواهی و حتی نارضایتیِ من از این موضوع که مجبور بودم این پُلِ شکوهمند را با دیگران قسمت کنم برایش ناممکن بود. آن زمان نمیدانستم که تنها از رهگذرِ تجربیاتِ پیشِروست که قادر خواهم بود تا به آگاهیِ ژرفتری از اسرارِ نهفته در پیرامونِ ویشهگراد دست یابم. باری دیگر، دستِ انجمنِ برادریِ سرّیِ دیگری درکار بود که برای ورود به آن باید 26 سالِ تمام انتظار میکشیدم. انتظاری که کاملا ارزشش را داشت. درواقع این «ایوو آندریچ» بود که با آثارش، مرا با صبر و مقولهی انتظار کشیدن آشنا کرده بود. پیش از آن اما طیِ مطالعاتِ ادبیِ خویش در مرتبط دانستنِ شاهکارِ این نویسنده با زندگیِ واقعی درمانده بودم: به نحوی ناروا و سَبُکسَرانه یادداشتهایش را دربابِ سرآغازِ کارِ ساخت و سازِ پُل نادیده گرفته و جانِ کلام را در عبارتِ «جابجایی تختهسنگهای معادنِ تپههای نزدیک به بانجا، مکانی که پیاده یک ساعت با شهر فاصله دارد» درنیافته بودم. مهمترین پُلهای ادبیِ بوسنی – یکی همین پُلِ کشیده شده بر روی رودِ درینا و دیگری بر روی رودِ ژِپا – که برپاییشان به همت و هزینهی «محمد پاشا سوکولوویچ» و جوسف ابراهیم، صرب تبارانی تُرک و طبعا مسلمان شده، انجام گرفته و با واژگانِ خردمندانه و فروتنانهی ایوو آندریچ جاودانه شده، از جنسِ همانِ سنگِ سپیدی هستند که در هایکوی خود ذکری از آن به میان آوردهام. ایوو آندریچ، مردی که شعارِ زندگیِ خویش را بر زبانِ قهرمانِ داستانِ ادبیِ خویش جاری ساخته: در پسِ سکوت، امنیتی نهفته است. زمانیکه از خشک شدنِ چشمهی خلاقیت و کسالتبار شدنِ نوشتههایم نزد یکی از دوستان شکایت کردم، به من گفت که ذرهای نگرانی نیز به خود راه ندهم، چراکه درمانِ قطعیِ این بیماری نزدِ اوست. درواقع او رسیدنِ اورهان پاموک، نویسندهی تُرکتباری که او نیز با همین مشکل دست به گریبان بود را انتظار میکشید تا هردوی ما را همزمان درمان کند.
-
روانشناسیانگلیسی به فارسیمتن اصلی:
We all have the power of attraction—the ability to draw people in and hold them in our thrall. Far from all of us, though, are aware of this inner potential, and we imagine attractiveness instead as a near-mystical trait that a select few are born with and the rest will never command. Yet all we need to do to realize our potential is understand what it is in a person's character that naturally excites people and develop these latent qualities within us. Successful seductions rarely begin with an obvious maneuver or strate- gic device. That is certain to arouse suspicion. Successful seductions begin with your character, your ability to radiate some quality that attracts people and stirs their emotions in a way that is beyond their control. Hypnotized by your seductive character, your victims will not notice your subsequent manipulations. It will then be child's play to mislead and seduce them. There are nine seducer types in the world. Each type has a particular character trait that comes from deep within and creates a seductive pull. Sirenshave an abundance of sexual energy and know how to use it. Rakes insatiably adore the opposite sex, and their desire is infectious. Ideal Lovers have an aesthetic sensibility that they apply to romance. Dandies like to play with their image, creating a striking and androgynous allure. Naturals are spontaneous and open. Coquettes are self-sufficient, with a fascinating cool at their core. Charmers want and know how to please—they are social crea- tures. Charismatics have an unusual confidence in themselves. Stars are ethe- real and envelop themselves in mystery. The chapters in this section will take you inside each of the nine types. At least one of the chapters should strike a chord—you will recognize part of yourself. That chapter will be the key to developing your own powers of attraction. Let us say you have coquettish tendencies. The Coquette chap- ter will show you how to build upon your own self-sufficiency, alternating heat and coldness to ensnare your victims. It will show you how to take your natural qualities further, becoming a grand Coquette, the type we fight over. There is no point in being timid with a seductive quality. We are charmed by an unabashed Rake and excuse his excesses, but a halfhearted Rake gets no respect. Once you have cultivated your dominant character trait, adding some art to what nature has given you, you can then develop a second or third trait, adding depth and mystery to your persona. Finally the section's tenth chapter, on theAnti-Seducer,will make you aware of the opposite potential within you—the power of repulsion. At all cost you must root out any anti-seductive tendencies you may have. Think of the nine types as shadows, silhouettes. Only by stepping into one of them and letting it grow inside you can you begin to develop the seductive character that will bring you limitless power.
متن ترجمه شده:ما همگی دارای جذابیت و واجدِ قوای کششی هستیم – نیرویی که ما را قادر میسازد تا دیگران را به سوی خود جذب کرده و در دامِ خود گرفتار آریم. حال اما اندکاند کسانیکه از این نیروی بالقوهی درونی آگاهی دارند؛ اغلبِ ما جذابیت و دلربایی را خصیصهای باطنی و مرموز میپنداریم که عدهای انگشتشمار با آن زاده شده و مابقی هیچگاه بدان دست نخواهند یافت. حال آنکه برای پیبردن به این نیروی بالقوه، تنها نیازمندِ فهمِ آنیم که چه چیز در شخصیتِ آدمی، بهصورتِ طبیعی، دیگران را به هیجان میآرد تا این ویژگیها را در خود بپروریم. اغواگری موفق بهندرت با بکاربستنِ ترفندی عیان یا شگردی هدفمند و استراتژیک حاصل میگردد زیرا که این کار مطمئنا شکِ طرفِ مقابل را برخواهند انگیخت. اغواگریِ موفق از شخصیتِ شما سرچشمه میگیرد. از این توانایی که چنان ویژگیها و خصوصیاتی را از خود بروز دهید که افراد به سمتتان جذب شوند و بهگونهای در عواطفشان دست ببرید که اختیار از کف بدهند؛ بهنحوی که قربانیِ مسخ شده، از درکِ بازیچه شدنِ خویش درمانَد و از پیبردن به دستکاریها و دستبَریهای متعاقب عاجز گردد. در اینصورت است که فریفتن و اغوای ایشان همچون آب خوردن خواهد بود. اغواگران به نُه گونهاند و هر یک، ویژگیِ شخصیتیِ بخصوصی دارند که از کُنهِ وجودشان برخاسته و کششی فریبنده و دلربایانه بهسمتِ ایشان ایجاد میکند. «سیرِنها» (Sirens: نیمفِ دریایی (Nymph)؛ دخترانِ فورسیس (ایزدِ دریا در اساطیرِ یونان) که با تَنی اغواگر و آوازی فریبنده، ملوانان را مسخ کرده و کشتیِ ایشان را به کامِ صخرههای مرگآوری که خود بر روی آنها آواز میخواندند میکشاندند. پاورقیِ مترجم) انرژیِ جنسیِ سرشاری داشته و در بکارگیری آن نیز مهارت دارند. «رِیکها» (Rakes: شِنکِش؛ اشاره به مجموعه سینماییِ Rake که در آن، وکیلی درمانده و خویشتخریبگر، خودخواسته، وکالتِ اشخاص و بزهکارانی را برعهده میگیرد که محکومیتشان قطعی بنظر میرسد. پاورقیِ مترجم) میلی واگیردار و عطشی سیریناپذیر برای عشقورزی و ستایشِ جنسِ مخالف دارند. «عشاقِ ایدهآل» (Ideal Lovers) حساسیتی زیبایی شناختی به روابطِ عاطفی میافزایند. دَندیها (Dandy: شیک پوش) تمایل به خودآرایی و ایجادِ کششی دوجنسیتی (زَنامَردی) دارند. «سِرِشتیان» (Naturals) فریبندگیِ سرشتی و ذاتی دارند. اغواگریِ «طنازان» (Coquettes: عشوهگران) خودبسنده بوده و ایشان آرامش و فریبندگیِ شگفتانگیزی در کُنهِ وجودِ خویش دارند. «افسونگران» (Charmers) موجوداتی اجتماعی هستند که خواستارِ خوشنود ساختن و ارضای دیگران بوده و از چگونگیِ انجام دادنِ این امر نیز آگاهی دارند. «فرهمندان» (Charismatics) اعتمادبنفسِ بسیار بسیار بالایی دارند. «اختران» (Stars) موجوداتی اثیری هستند که همواره خود و سرشتِ خویش را در پردهای از ابهام و رمز و راز باقی میگذارند. هریک از فصلهای موجود در این بخش، به یکی از این گونههای نُهگانه اختصاص دارد و شما دستِکم با یکی از این فصول، احساسِ نزدیکی کرده و بخشی از خویشتن را در آن بازخواهید یافت؛ آن فصل، کلیدِ ایجاد، رشد و بالندگیِ قوایِ کششی شما خواهد بود. فرض کنیم تمایلاتِ طنازی در شما شدت دارد. در اینصورت، فصلِ «طنازی» شما را در تقویتِ خودبسندگیِ درونیتان یاری داده و میآموزد که برای بدام انداختنِ طعمهی خود، چگونه باید دائما میان سردی و گرمی (حرارت و خونسردی) در نوسان باشید. در آن فصل چگونگیِ تقویتِ هرچه بیشترِ ویژگیهای خویش را فراگرفته و راه و روشِ تبدیل شدن به طنازی بزرگ را پی میگیرید؛ فردی که دیگران برایش سر و دست میشکنند. خجالت و کمرویی هیچ سنخیتی با ویژگیهای اغواگرانه ندارد. ما مسحورِ گستاخی و بیپرواییِ رِیکها شده و زیادهرویهای ایشان را نادیده میگیریم، اما ریکِ دودل و مردد ره بهجایی نمیبرد و ما نیز هیچگونه احترامی برایش قائل نخواهیم بود. تنها پس از پروراندنِ ویژگیِ شخصیتیِ غالب و آراستنِ آنچه از طبیعت به ارث بردهاید است که میتوانید خصیصهای دیگر در خود ایجاد کرده، عمقِ شخصیتتان را افزایش داده و رازآلود بودنِ خویش را فزونی بخشید. سرانجام نیز در دهمین فصل با عنوانِ «ضدِ اغواگر»، از نیروی دافعه و رانش آگاهی یافته و با ویژگیهای ضدِ اغواگرانهی درونیِ خویش آشنایی مییابید که باید به هر نحوِ ممکن، آنها را ریشهکَن کرده و اینگونه تمایلات را در خود از میان ببرید. این نُه دسته و گروه را چونان سایه و مَهوار بپندارید که تنها با گام نهادن به درونِ آنها و واگذاردنشان برای رشد در درونتان است که میتوانید ویژگیها و خصوصیاتِ اغواگرانهای که قدرتهای بیپایان با خود بههمراه دارند را فراچنگ آورید.
رضایت کلی کارفرمایان
رضایت کلی تیم ارزیابی ترنسیس
-
کیفیت ترجمه9.4 از 10تحویل به موقع9.9 از 10رعایت اصول نگارشی9.4 از 10سارا مهدیان 1402/09/29ترجمه متن | انگلیسی به فارسی | سیاسی و روابط بین الملل | سه ستارهراضیکیفیت ترجمه8 از 10تحویل به موقع10 از 10رعایت اصول نگارشی8 از 10. برهانی 1402/05/28ترجمه کتاب | انگلیسی به فارسی | جامعه شناسی و علوم اجتماعی | سه ستارهکاملا راضیکیفیت ترجمه10 از 10تحویل به موقع10 از 10رعایت اصول نگارشی10 از 10