خطاهای رایج ترجمه: 7 خطایی که ترجمه شما را به باد میدهد!
- 10 فروردین 1400
- |
- زمان مطالعه: 13
- |
- 3522 بازدید
دیگر نیاز به توضیح زیاد در مورد ارزشمندی بیحد و حصر کلمات نیست! همینقدر بگوییم که “در آغاز کلمه بود.” اما تا به حال داستان کلمۀ 10 میلیون دلاری را شنیدهاید؟ نشنیدهاید؟! حالا که اینطور است مقاله را با همین داستان شروع میکنیم:
در سال 2009 بانک HSBC، یک بانک جهانی در هنگکنگ، به خاطر ترجمۀ اشتباهِ فقط یک کلمه متحمل خسارت زیادی شدند. اما آن کلمه چه بود؟
شعار تبلیغاتی اصلی “دست از فقط رویا بافتن بردارید” (Assume Nothing) بود که آن را به خطا “هیچ کاری نکنید” (Do Nothing) ترجمه کرده بودند و از اینجا به بعد بود که دردسرها آغاز شد. مردمی که حتی روحشان هم از خطایی که در ترجمه اتفاق افتاده خبر نداشت با خودشان فکر میکردند این دیگر چه شعار تبلیغاتی است! احتمالاً ایدهپرداز گروه تبلیغاتشان چارلز بوکوفسکی بوده! و از آنجایی که او اندیشمند مشهوری است و حتماً یک چیزهایی میدانسته که این جمله را گفته، تصمیم گرفتند دیگر هیچ کاری نکنند و خب طبعاً بدبخت شدند و چون کشورشان درگیر تورمی افسار گسیخته بود، بدبختتر هم شدند!
ما با این موضوع شوخی کردیم اما در واقعیت این بانک برای جمعکردن این خرابکاریِ یککلمهای مجبور شد 10 میلیون دلار هزینه کند.
اجازه دهید رازی را با شما در میان بگذارم: این مقاله برای من اهمیت زیادی دارد، چون زمانی که به دنبال مقالهای با موضوع خطاهای ترجمه میگشتم در وبِ فارسی مطلب مناسبی پیدا نکردم؛ این شد تصمیم گرفتم خطاهای رایج در ترجمه را بشناسم، یاد بگیرم و راهکارهایی برای تکرارنکردن این اشتباهات پیدا کنم و بعد هم آن را با شما به اشتراک بگذارم.
این مقاله به شما کمک میکند در ماز پر پیچ و خم ترجمه خطا نروید و هر بار راه درست را پیدا کنید.
خطای اول ترجمه: ترجمۀ کلمه به کلمه
یک دیوار آجری زیبا، یکرنگ، بسیار دقیق و تراز را تصور کنید، قرار است تکتک آجرهای این دیوار را بیرون بکشید و با آجرهای جدیدی جایگزین کنید.
اگر حواستان را جمع نکنید در پایان، دیوار زیبای شما به یک دیوار چندرنگ که احتمالا بخشهایی از آن ریخته، تبدیل میشود؛ یک دیوار بیمعنی! اصلا شاید دیگر نتوانید آن را یک دیوار به حساب بیاورید.
این کار تقریبا شبیه به ترجمۀ کلمه به کلمه است، شما در زبان مبدأتان یک سری کلمه دارید و در زبان مقصدتان هم کلماتی تقریبی هممعنی؛ جایگزینی این کلمات با هم کاری منطقی به نظر میرسد اما نتیجهای منطقی ندارد؛ یک مثال بزنیم تا موضوع هر چه بیشتر روشن شود:
فکر کنید یک نفر کلمۀ هاتداگ را کلمه به کلمه ترجمه کند! اجازه دهید بیش از این پیش نرویم که صدای حامیان حیوانات از هر طرف بلند شد!
جایی نوشته بود که ترجمۀ کلمه به کلمه در بهترین حالت نادرست و در بدترین حالت شرمآور است اما در واقع ترجمۀ کلمه به کلمه اصلاً ترجمه نیست و همانطور که حالا میدانید یکی از خطاهای رایج در ترجمه است. ترجمه تنها جایگزینکردن کلمات نیست، ترجمه فراتر از کلمات میرود تا به ایدۀ اصلی نویسنده دست یابد.
اگر کمی روی فرایند ترجمه دقیق شوید، متوجه میزان شگفتانگیزبودن آن میشوید: زبان به تنهایی پدیدهای فوقالعاده است و فوقالعادهتر اینکه مردم کرۀ زمین تقریبا با 400 زبان مختلف صحبت میکنند و شگفتانگیزی ترجمه از اینجا میآید که شما امکانی دارید تا حرفهای انسانهایی را بشنوید که حتی زبانشان را نمیدانید! (باور بفرمایید این موضوع جذاب است! 🙂 )
گفتیم که در ترجمه کلمه به کلمه حتی اگر تمام کلمات به درستی ترجمه شده باشند باز هم معنای کلی متن اصلی در بین این انبوه کلمات و جملات بیسر و ته گم میشود، چراکه هر کلمه به تنهایی میتواند چندین معنی داشته باشد، مثلا در فارسی داریم:
بهرام که گور (گورخر) میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور (قبر) بهرام گرفت
کلمۀ گور هر بار با توجه به پیام جمله معنای متفاوتی دارد. به این کلمات که شکل نوشتاری یکسانی دارند اما معنای آنها مبهم است تا زمانی که در متن قرار بگیرند و باید با توجه به Context و ایدۀ کلی متن ترجمه شود، Homonyms میگویند.
- مثلاً کلمۀ Right:
You were right.
Make a right turn at the light.
Access to clean water is a basic human right.
در این جملات به ترتیب معنی: درست، سمت راست و حق است.
- یا کلمۀ Date:
Her favorite fruit to eat is a date.
What is your date of birth?
در جلمۀ اول به معنی خرما و در جلمۀ دوم به معنی تاریخ است.
- و کلمۀ Train:
He is taking a class to train for a new job.
She took a cross-country trip on a train.
که یکی به معنای تمرین است و دیگری قطار.
همانطور که میدانید زبانهای مختلف دستورهای زبانی متفاوتی دارند، نوع جملهسازی و محل قرارگیریِ اجزای جمله در آنها با یکدیگر فرق دارد.
برای مثال: در زبان فارسی عموماً فعل در آخر جمله قرار میگیرد اما در زبان انگلیسی اینطور نیست یا در زبان آلمانی کلمات جنسیت دارند ولی در فارسی چنین قاعدهای وجود ندارد؛ زبان فارسی به اصطلاح یک زبان Genderless است؛ در ترجمه آلمانی به فارسی و بالعکس باید به این نکتۀ مهم توجه کنید.
دیوار آجری که در ابتدای این بخش از آن حرف زدیم را به خاطر بیاورید، ترجمۀ کلمه به کلمه و بدون توجه به دستور زبان مثل این است که آجرهای جایگزین را به صورت عمودی در جای خالی آجرهای قبلی، که افقی بودند، به زور جا کنید!
خطای دوم ترجمه: ترتیب اشتباه کلمات
در بخش قبلی از تفاوت دستور زبان و ترتیب قرارگیری نقشهای مختلف در یک جمله گفتیم؛ اینجا میخواهیم دربارۀ تفاوت جایگاه کلمات در ترکیبات در زبانهای مختلف، بگوییم و با آوردن چند مثال این مسئله را برای شما موشکافی کنیم.
در فارسی: در بزرگ مدرسه
در عربی: باب المدرسه الکبیر
در زبان عربی وقتی بخواهید برای یک اسم هم صفت و هم مضافالیه بیاورید، باید اول مضافالیه و به دنبال آن صفت را به کلمه نسبت دهید، به مثال بالا توجه کنید. حالا اگر بخواهید همین ترکیب را در فارسی بسازید و یا در ترجمه عربی به فارسی چنین عبارتی، باید ترتیب کلمات را تغییر دهید: در فارسی اول صفت را بیاورید و بعد از آن مضافالیه را. (این نکته از آن نکاتی است که همیشه در کنکور یک سؤال دارد!)
یا برای مثال ترتیب قرارگرفتن صفت و موصوف در زبان فرانسوی شبیه فارسی است و در هر دو، اول اسم و پس از آن صفتش میآید. برعکس این دو در انگلیسی، باید اول صفت و بعد اسم یا همان موصوف را قرار دهید.
در فارسی: گربۀ آبی
در انگلیسی: The blue cat
فکر میکنید همین عبارت در ترجمه فارسی به فرانسوی چگونه خواهد بود؟
Le chat bleu
واضح است که برای اینکه در ترجمهکردن متنی از زبانی به زبانی دیگر خطا نکنید باید به دستورات زبانی مسلط باشید. بنابراین ساختار جملات را با قواعد و اصول زبان مقصد تطبیق دهید، ترتیب کلمات را مرتب کنید و دقت کنید، در نحوۀ قرارگرفتن عبارات اشتباه نکرده باشید.
خطای سوم ترجمه: ترجمۀ غلط کلمات
وضو گرفتن در آبدارخانه اکیداً ممنوع است! میگویند گروهی از سیگارهای دنیا بعد از دیدن این ترجمه سر به بیابان گذاشتهاند و گروه دیگر هم دست به دامن ریهها شدهاند تا شاید از این جمله پناهی پیدا کنند. واقعاً دنیای عجیبی شده!
یک تئوری برای این عکس وجود دارد: شاید اشتباهات خود را قاب گرفتهاند و به دیوار زدهاند تا همیشه جلوی چشمانشان باشد و دیگر هرگز آن را تکرار نکنند!
تئوری دومی که در این زمینه وجود دارد میگوید: مترجم که آدم کمحوصلهای بوده با خودش گفته حالا اصلاً من این جمله را به درستی ترجمه کردم، مگر این خارجیهای از خدا بیخبر میدانند وضو چیست؟! لابد باید دو ساعت هم توضیح بدهم وضو چیست و چرا نباید در آبدارخانه وضو گرفت! این دو روز دنیا را آنقدر سخت نمیگیرم. شما چطور فکر میکنید؟ اگر سناریوی بهتری به نظرتان میرسد آن را برای ما کامنت کنید. 🙂
یک نفر میگفت: در فلسفه باید با پای کبوتر حرکت کرد، حتی با پای مورچه یا باکتری! حالا تصور کنید در ترجمه تخصصی فلسفه خطایی رخ دهد. در مسئلهای که به چنین دقت خاصی نیاز دارد، اشتباه کردن در ترجمۀ حتی یک کلمه هم میتواند آگاهی عدهای را دچار خطا کند.
در واقع خطای یک کلمهای مترجمان میتواند با اثری پروانهای طوفانی به پا کند، اگر فکر میکنید اغراق میکنیم داستان خسارت چند میلیون دلاری بانک HSBC که در مقدمه برایتان گفتیم را به خاطر بیاورید، حتی این خطا میتواند بسیار خطرناکتر باشد اگر در یک مقالۀ پزشکی اتفاق بیفتد، مثلاً تصور کنید در همین ماجرای کرونا، جملۀ دستهای خود را بشویید تا بیمار نشوید را به پاهای خود را بشویید ترجمه میکردند و جمعیت عظیمی در سراسر دنیا هر روز پاهای خود را میشستند تا بیمار نشوند! 🙂
همانطور که گفتیم در ترجمۀ یک متن باید به معنای تکتک کلمات با توجه به Context فکر کنید؛ اگر دایرۀ واژگانتان کوچک است و مهارت لازم برای این کار را ندارید، میتوانید ترجمه تخصصی متون خود را به ترنسیس 😌 بسپارید.
خطای چهارم ترجمه: دوستی خاله خرسه
زبانهای مختلف با یکدیگر در ارتباط هستند و کلماتی را میان خودشان رد و بدل میکنند، گاهی این کلمات در زبان مقصد معنای جدیدی پیدا میکنند و تکاملی داروینگونه برایشان اتفاق میافتد، حتما میپرسید منظورمان از این تکامل داروینگونه چیست؟
شما را به بخشی از نظریۀ تکامل داروین ارجاع میدهیم که در آن گروهی از حیوانات را مقایسه میکند: دو دسته از یک گونه که زمانی از یکدیگر جدا شده بودند و در مناطق مختلفی تکامل پیدا کردهاند.
گروهی که مهاجرت کرده بودند ویژگیهای خاصی در خود داشتند، این ویژگیها طی چند نسل در آنها ایجاد شده بود، چراکه باید خودشان را با محیط جدید تطبیق میدادند.
کلماتی که از یک زبان به زبان دیگری میروند هم ممکن است تغییر کنند و اگر مترجم به اندازۀ کافی دانش و دقت نداشته باشد، دچار خطا میشود.
False friend کلماتی هستند که در دو زبان مختلف شکل مشابهی دارند اما معنایشان متفاوت است و در جواب سوال: آیا تو چنان که مینمایی هستی؟ پاسخ میدهند: متأسفانه نه!
همزمان که غرق در این خوشحالی هستید که لازم نیست یک کلمه را ترجمه کنید و به آغوش خاله خرسه میروید، یک خطای ترجمه در حال وقوع است و خاله خرسۀ عزیز خنجری آبگون در پهلویتان فرو میکند! به خاطر دارید که کلمات چه ارزشی داشتند و ترجمۀ اشتباهشان چه طوفانی به پا میکرد؟
نکته: البته این کلمات ممکن است متفاوت از هم نوشته شوند، چون رسمالخط و حروف در زبانها با یکدیگر فرق دارد، چند مثال میزنیم تا مسئله روشنتر شود.
کلمۀ حریص هم در فارسی و هم در عربی استفاده میشود اما در هر زبان معنای خودش را دارد: حریص در فارسی به معنای طمعکار و در عربی معنای مشتاقبودن، میدهد. بار معنایی این کلمه در دو زبان مختلف کاملاً متفاوت است؛ مثلاً: کلمۀ Brand که آن را با معنای Mark یا Label میشناسیم، در آلمانی به معنی آتش است. حالا تصور کنید که این کلمه به اشتباه مارک ترجمه شود، چه خطای عجیبی!
کلمۀ actual که در انگلیسی به معنی واقعی است، در فرانسوی به صورت actuel نوشته میشود و به معنی حال حاضر است.
حتی در بعضی موارد، کلماتی که از زبان انگلیسی به زبان فارسی آمدهاند هم دچار تغییراتی شدهاند، اگر بخواهیم مثالی برای آن بیاوریم: کلمۀ Sport یک نمونۀ خوب است. این کلمه در زبان انگلیسی به معنی ورزش است اما در فارسی از آن به عنوان یک صفت با معنای غیررسمی و Casual استفاده میشود.
کلمۀ Sentimental هم در زبان فرانسوری و هم در زبان انگلیسی معنای فردی احساساتی را میدهد، تعریف Sentimental در دیکشنری به شکل زیر آمده است:
Sentimental describes a person who relies on emotions more than reason, or a novel or film that is overly emotional.
اما در ترجمه انگلیسی به فارسی باید این کلمه را برای توصیف یک فرد ادایی، بورژوا و سرخوش که دغدغههای جدی ندارد به کار ببرید.
پیشنهاد میکنیم: برای اینکه این خطا در ترجمهتان اتفاق نیفتد، در دیکشنری معنای کلمات False friend را چک کنید.
خطای پنجم ترجمه: ترجمۀ عجیب عبارات
در بخش قبلی اگر به یک خارجی بگویید دوستی فلانی مثل دوستی خاله خرسه است، یا متوجه منظورتان نمیشود یا به خطا میافتد، چرا که داستان پشت این مَثَل را نمیداند و اگر بگویید دوستی خاله خرسه یعنی دوستی با فردی نادان و نادرست، میرود و به جرم توهین به خرسها از شما شکایت میکند.
هر زبان اصطلاحات و ضربالمثلهای خاصی دارد، که برای ترجمۀ آنها باید مفهوم پنهان شده پشت کلمات را بدانید، در غیر این صورت خطا میکنید.
برای مثال عبارت: Every dog has his day را در نظر بگیرید، شاید فکر کنید که باید یک ربطی به اصطلاح روز سگی که در فارسی کاربرد دارد، داشته باشد که ندارد!
این ضربالمثل را زمانی استفاده میکنند که میخواهند بگویند: هیچکس نمیتواند ایدههای دیگری را بدزدد و با استفاده از آنها به موفقیت برسد، حتی اگر این کار را بکند ماه تا ابد پشت ابر نمیماند و حقیقت روزی برملا میشود. (راستش را بخواهید من نمیدانم آیا واقعاً روزی حقیقت برملا میشود یا نه!)
در اینجا چند راهکار برای ترجمۀ عبارات خاص در هر زبانی آوردهایم:
- برای ترجمه بعضی از این اصطلاحات میتوانید از عباراتی در زبان مقصد که معنای مشابهی دارند، استفاده کنید.
برای مثال وقتی میخواهند به کسی بگویند: دست از فکر و خیال برای آینده بردار و با نگرانی اتفاقاتی که هنوز نیافتاده، زندگی خود را تلخ نکن از این جمله استفاده میکنند:
Do not cross your bridges before you come to them.
میتوانید برای ترجمه این جمله از بیت: “فردا که نیامده است فریاد نکن” استفاده کنید که مفهوم را به صورت کامل میرساند.
- عباراتی که هیچ معادلی در زبان مقصد ندارند، را توضیح دهید.
احتمالاً این مثال برای شما آشنا باشد: تاسیان یک کلمۀ به زبان گیلکی است که در فارسی برای آن هیچ کلمۀ معادلی وجود ندارد و برای ترجمه لازم است آن را توضیح دهید.
تاسیان حالتی است: که در اولین غروب پس از رفتن یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، به ما دست میدهد؛ همچنین اولین غروبی که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است، تاسیان مینامند. شعر تاسیان هوشنگ ابتهاج، داستانگونه این کلمه را توضیح میدهد.
قومی در سیبری زندگی میکنند که با 40 اصطلاح باریدن برف را توصیف میکنند، یا گروهی در اسکاندیناوی 1000 کلمه برای توصیف گوزن دارند. (همه اینها در حالیه که من تا پارسال فکر میکردم گوزن شوهر آهوئه!)
طبیعی است که در زبان فارسی معادلی برای این کلمات وجود ندارد چون زندگی مردم مناطق فارسیزبان با گوزنها و یا باریدن برف عجین نبوده است در نتیجه نیازی برای ساختن چنین کلماتی ایجاد نشده است.
در بعضی از زبانها مثل آلمانی به دلیل قابلیتهای زبانی کلمات، امکان و انعطاف زیادی برای ترکیبشدن با یکدیگر دارند، این ترکیبات آنقدر در زبان آلمانی زیاد است که آلمانیها را نوابغ بیبدیل ترکیب کلمات برای توصیف احساساتشان مینامند:
مثلاً کلمۀ fremdschämen: آیا تابهحال برایتان اتفاق افتاده که وقتی به یک سخنرانی گوش میکنید، مدام استرس داشته باشید که سخنران تپق نزند؟ این کلمه یکجورهایی چنین احساسی را توصیف میکند، خجالت کشیدن بهجای دیگران!
یک مثال دیگر برای زبانهایی که کلماتشان قابلیت بالایی برای ترکیب شدن با یکدیگر دارند، زبان ترکی است. جالب است بدانید در ترکی کلمهای داریم که از 70 حرف تشکیل شده است!
نکتۀ مهم این است که در ترجمه ترکی به فارسی این قابلیت را به خاطر داشته باشید و از دو روشی بالاتر توضیح دادیم برای ترجمۀ ترکیبات این زبان استفاده کنید.
خطای ششم ترجمه: گمشدن لحن نویسنده
در تعریف یک ترجمه ایدهآل: اگر دو متن به دو زبان مختلف، مبدأ و مقصد، را به یک فرد مسلط به هر دو زبان نشان دهید، او نباید بفهمد کدام متن اصلی ست و کدام متن ترجمه شده است. در واقع متن ترجمه شده باید به گونهای باشد که انگار نویسنده در کشور زبان مقصد ترجمه متولد شده و تمام عمر با آن کلمات حرف زده و کتاب، مقاله یا ایدۀ خود را به آن زبان نوشته است.
در این مقاله چندین بار گفتیم که هدف ترجمه انتقال درست پیام و ایدۀ نویسنده است، اما یک مترجم خوب و حرفهای باید باز هم فراتر رود و لحن و صدای نویسنده را همراه با خود بیاورد.
برای رسیدن به چنین مهارتی باید آثار مختلف یک نویسنده را بخوانید تا به لحن و سبک او در نوشتن دست پیدا کنید و البته از آنجایی که این کار بسیار ظریف و پیچیده است باید در انتخاب تکتک کلمات دقت لازم را به خرج دهید و حواستان باشد که این کلمات چطور خوانده میشوند، آنوقت میتوانید آن لحن و صدا را در ترجمهتان بیاورید.
البته اهمیت لحن و صدای نویسنده در ترجمۀ متنهایی با موضوعات مختلف متفاوت است، مثلاً: در ترجمه مقاله تخصصی پزشکی لحن نویسنده اهمیت کمتری دارد، ترجمۀ صحیح و دقیق کلمات اولویت دارد، اما در ترجمۀ متنهای ادبی ، علاوه بر کلمات و معنای کلی، ریتم، لحن و سبک ادبی خاص خود نویسنده هم مهم هستند؛ بنابراین برای ترجمه هر متنی با توجه به موضوع آن باید از سبک خاصی پیروی کرد.
آیا زمانی که طرفین تازه برجام را امضا کرده بودند به خاطر دارید که چه جنجالی بر سر معنای کلمات متن آن برپا شده بود؟ کم مانده بود کار به گیس و گیس کشی برسد! حالا تصور کنید ترجمه تخصصی متن حقوقی، به این مهمی را به همان روشی که شعر ترجمه میکنند، انجام دهند! به نظرتان در نهایت چه چیزی از آب درمیآید؟
پ.ن: شما فعلاً هر متنی را به سبک خودش ترجمه کنید تا وقتی نوشتن این مقاله را تمام کردم، بروم و سبکهای مختلف را روی متنهایی با نوشتههای متفاوت امتحان کنم، نتیجه این آزمایش را حتما با شما در میان خواهمگذاشت!
برای ترجمه کردن هر متنی باید روح متن را پیدا کنید: گاهی این روح در تکتک کلمات پنهان شده است، گاهی آن را در صدای نویسنده مییابید و گاهی هم در جریان داستان نهفته است و شاید هم در معنای اصلی و پیام کلی سخن انتظارتان را میکشد. باید این روح را از متن اصلی Copy و آن را در ترجمهتان Paste کنید.
خطای هفتم ترجمه: نادیدهگرفتن ظرایف فرهنگی
جایی نوشته بود که فرهنگ، مادرِ زبان است. زبان بر فرهنگ و فرهنگ بر زبان اثر میگذارد و این دو مدام یکدیگر را میزایند. زبان مثل رودی از بستر فرهنگ میگذرد و همزمان که تغییر میکند بستر خود را تغییر میدهد و آن زمان خودش هم دوباره دچار تغییر میشود.
برای اینکه اهمیت و شدت این موضوع را به خوبی درک کنید یک مثال قابل لمس برایتان آوردهایم: در ایران خودمان بین نسل شما و نسل پدر و مادرتان تفاوت فرهنگی زیادی وجود دارد و به طبع زبانتان هم با یکدیگر متفاوت است، شاید شما از اصطلاحاتی استفاده کنید که آنها اصلاً به گوششان هم نخورده باشد و اگر بخواهید یک متن را برای پدر و مادرتان (و همنسلیهای آنها) ترجمه کنید احتمالاً اصلاً شبیه وقتی نخواهد بود که بخواهید یک متن را برای دوستانتان ترجمه کنید.
تا اینجای مقاله ترجمهتان را از صافیهای مختلفی عبور دادید و حالا برای اینکه متن ترجمهشده شما تأثیرگذارتر و بهترین ترجمه باشد، باید آن را رنگ بزنید. برای اینکار اول فرهنگ زبان اصلی را از ترجمهتان پاک کنید و سپس آن را با فرهنگ زبان مقصد فرهنگآمیزی (!) کنید.
دراین مقاله یاد گرفتید که …
ترجمۀ خوب ترجمهای است که واضح و دقیق باشد و بتوانید روح نویسنده را در تمام جملات آن ببینید، همینطور با فرهنگ جامعۀ زبان هدف هم تطابق داشته باشد. به عنوان یک مترجم و یک ویراستار تخصصی باید به این نکات توجه داشته باشید.
حالا که به انتهای ماز پر پیچ و خم ترجمۀ درست و اصولی رسیدید و راه درست را از میان تمام خطاهای رایج در ترجمه پیدا کردید، زمان آن رسیده برای جلوگیری از بهوجودآمدن این خطاها در ترجمهتان دست به کار شوید و دانش زبانیتان را گسترش دهید و مهارتهای پیشرفتۀ ترجمه را فرا بگیرید.
لطفاً برای ما کامنت بگذارید و سؤالات خود را دربارۀ این موضوع بپرسید، سعی میکنیم بهترین پاسخها را برای شما بیابیم.
به علاوه اگر خطای دیگری میشناسید یا راهکار خاصی برای هر یک از خطاهایی که نام بردیم میشناسید حتما با ما در میان بگذارید. 🙂
به مطالب ما علاقه مند شدید؟
در خبرنامه ترنسیس عضو شوید تا شما را از آخرین اخبار و مقالات خود باخبر کنیم
من این اصل رو برای خودم وضع کردم که با خطاهای متفاوت ترجمه کردن و مفهوم ترجمه را خواسته یا ناخواسته تغییر دادن خیانت بزرگی به نویسنده اصل مطلب کرده ام که باید باعث درد وجدان گردد. گاهی چندین صفحه رو به راحتی و در مدت نه چندان زیادی ترجمه میکنم ولی اگر عبارتی رو نتونم در کل جمله درک کنم و ربط بدهم ممکنه یک روز یا بیشتر برای یک عبارت که چندین مفهوم متفاوت در حالات مختلف دارد جستجو کنم تا اینکه از ترجمه ام راضی بشم. به این شکل لبخند نویسنده اصل مطلب رو دقیقا حس میکنم. هر نویسنده ای هدفی آشکار یا پنهان در مطلبش دارد، خیلی باید مراقب بود. در ترجمه عجله تحت هیچ شرایطی جایز نیست. با توجه در مثالی که در زبان ترکی درج شد باید خیلی مراقب بود که چه میخوانیم و چه ترجمه میکنیم.
موفق باشید
سلام خانم فراهانی عزیز
مطالب بسیار کاربردی بود.
ممنون